فوتبال ایران آنقدر گیر و گرفتاری زیاد دارد که حرف زدن در مورد مسائلی همچون ضرورت پاسداشت زبان فارسی در آن، خیلی غیرضروری و به تعبیر فرنگیها «فانتزی» به نظر میرسد، اما حقیقت آن است که اهالی این رشته از شهرت بسیار زیادی برخوردارند و هر پیامی که به انتشار میرسانند، از سوی صدها هزار و بلکه میلیونها بیننده دیده میشود
فوتبال ایران آنقدر گیر و گرفتاری زیاد دارد که حرف زدن در مورد مسائلی همچون ضرورت پاسداشت زبان فارسی در آن، خیلی غیرضروری و به تعبیر فرنگیها «فانتزی» به نظر میرسد، اما حقیقت آن است که اهالی این رشته از شهرت بسیار زیادی برخوردارند و هر پیامی که به انتشار میرسانند، از سوی صدها هزار و بلکه میلیونها بیننده دیده میشود. در چنین شرایطی مهم است که آنها چه مینویسند و چطور مینویسند. خدا شاهد است که انتظار رخ نمودن دوستان در قالب سعدی و فردوسی زمانه را نداریم، اما توقع اینکه چهار کلمه بسیار معمولی به صورت درست نوشته شود، واقعا زیاد نیست.
در یکی از تازهترین نمونهها که فضای مجازی را تحت تاثیر قرار داد و حسابی سوژه شد، علیرضا بیرانوند، دروازهبان تراکتور بعد از شکست یکبرصفر این تیم برابر شمسآذر قزوین یک استوری عجیب منتشر کرد و نوشت: «مبارزان خوب، هیجوقت درداشون را نشون نمیدند یه مبارزه واقعی باش.» حقیقتا بازنویسی پیام بیرانوند یکی از سختترین کارهایی بود که میتوانستیم انجام بدهیم؛ یک حمله جانانه به زبان و ادب فارسی، متنی که تعداد غلطهایش از تعداد کلماتش بیشتر است! با اشتباه تایپی در نوشتن کلمه «هیچ» کاری نداریم، چون شاید برای هر کسی پیش بیاید، اما اساس چنین متنی زیر سوال است؛ بدون مفهوم، بدون سادهترین نشانههای نگارشی در حد ویرگول و نقطه، مخلوطی از زبان رسمی و محاوره و در نهایت مزین به غلط اعصابخردکن «ه کسره.» جدا اگر کسی از عمد میخواست متنی با بیشترین تعداد غلط و کمترین معنا و مفهوم بنویسد، بعید بود بتواند موفقیت علیرضا را تکرار کند!
خب البته برای بیرانوند که پیش از این حماسه انتشار جمله «تن من مباد و پرسپولیس باد» را خلق کرده بود و هفتهای دو، سه تا از این استوریها دارد، چنین مسائلی نباید چندان مهم باشد. موضوع فقط هم مربوط به او نیست، چه اینکه بسیاری از بازیکنان فوتبال و حتی بازیگران سینما در کشورمان هم از ادبیاتی در همین سطح استفاده میکنند و بر تن رنجور زبان فارسی تازیانه میزنند. نکته اینجاست که تا پیش از گسترش شبکههای اجتماعی، این دوستان ناچار بودند از راه رسانههای رسمی اظهارنظر کنند و بالاخره آنجا خبرنگار و دبیر و سردبیر و ویراستار مراقبت میکردند که مفاهیم به درستی بازتاب داده شود، اما از زمان توسعه فضای مجازی، خود واقعی و چهره بیروتوش خیلی از ستارهها در زمینه سواد و معلومات ادبی نمایان شده و این حقیقتا دردناک است. میفهمیم که فوتبالیست یا بازیگر سینما قرار نیست آموزگار ادبیات باشد؛ چه اینکه شما با مدرک تحصیلی دوران ابتدایی هم میتوانی بهترین بازیکن کشور باشی. با این حال وقتی میلیونها مخاطب داری، حداقل کاری که میتوانی انجام بدهی این است که پیامهایت را قبل از انتشار، با یک نفر که در این زمینه مهارت معمولی دارد چک کنی. مطمئنیم خیلی از اطرافیان این آقایان حاضرند بیمزد و منت، متون سنگین و فوق ادبی (!) آنها را ویرایش کنند و ضمن جلوگیری از تخریب شخصیت خود اینها، تن فردوسی را هم در خاک از لرزش معاف نگه دارند. آقا قبل از انتشار بده یک نفر بخواند آن دو خط شاهکار ادبی را!
منبع: فرارو